۳ مطلب در مرداد ۱۴۰۰ ثبت شده است

در ادامه پست قبل

درست زندگی کردن، راه درست را رفتن در حالیکه شرایط برای اشتباه زندگی کردن هم محیاست سخته! میتونم بگم سخت تر از اونیه که تصورش میکردم. بزرخ انتخاب ها! کل ذهن و روحت را میگیره و تو وقتی هوشیار میشی که توی اون مسیر قرار گرفتی و متوجه میشی که آهان این تصمیمی بود که گرفتم. و از اون دشوار تر اینه که اگر مسیر اشتباه بود بخوای از مسیری که رفتی و براش هزینه کردی برگردی. و باز شاید سخت تر از اون این باشه که بدونی یک مسیر درسته اما هر بار به دلیلی توش شکست خوردی. سخته که دوباره باید نیروت رو جمع کنی و قدم تو راه بزاری.

بارها شده تصمیم گرفتیم مرتب کتاب بخونیم اما بعد از چند روز از تصمیم خودمون برگشتیم. هر بار این تصمیم را گرفتیم و نتیجه مشابه همین شده. شاید اگر راه معکوسش را پیش بگیریم جواب بده! یعنی به جای تصمیم به کتاب خوندن سعی کنیم کمتر زمان مون را صرف استفاده از گوشی مثل چرخیدن در اینستا بکنیم تا مسیر و زمان برای کتاب خوندن ایجاد بشه و کم کم ما توی مسیر درست افتادیم. 

  • غنچه
  • جمعه ۲۲ مرداد ۰۰

قسمتی از کتاب هنر شفاف اندیشیدن

متنی که در ادامه متن آوردم رو خودم سرلوحه کارم قرار دادم.

 

قسمتی از کتاب هنر شفاف اندیشیدن:

پاپ از میکل آنژ پرسید:«راز نبوغت را به من بگو. چگونه مجسمه‌ی داوود، شاهکار تمام شاهکارها، را ساختی؟» جواب میکل آنژ این بود «ساده است. هر چیزی را که داوود نبود تراشیدم.»

بیاید صادق باشیم. ما به درستی نمی دانیم چه چیزی عامل موفقیت ماست. نمی توانیم به دقت بگوییم چه چیزی خوشحال‌مان می کند. ولی با قطعیت می‌توانیم بگوییم چه چیزی موفقیت و شادی ما را نابود می‌کند. این درک، با وجود سادگی‌اش، بسیار اساسی است. دانستن منفی(شناخت نبایدها) بسیار قدرتمندتر از دانستن مثبت(شناخت بایدها) است. شفاف اندیشی و زیرکانه عمل کردن به معنای به کارگیری شیوه‌ی میکل آنژ است: بر داوود تمرکز نکن. به جای آن، بر هر چیزی که داوود نیست تمرکز کن و آن را بتراش. در مورد ما: تمام خطاها را کنار بزن. در این صورت شفاف اندیشی ظاهر می شود. رومی ها، یونانی‌ها و متفکران قرون وسطا عبارتی برای این نگرش داشتند: vianegative. به معنای مسیر منفی، مسیر چشم پوشی، حذف کردن، کم کردن. اندیشمندان موحد اولین کسانی بودند که در مسیر منفی قدم برداشتند: ما نمی‌توانیم بگوییم خدا چیست؛ تنها می توانیم بگوییم خدا چه چیزی نیست. کاربرد امروزی آن این چنین می‌شود: ما نمی‌توانیم بگوییم چه چیزی موفق‌مان می کند. تنها می‌توانیم چیزهایی را مشخص کنیم که مانع موفقیت ما می‌شود یا نابودش می‌کند. نیمه‌ی منفی ماجرا، یعنی خطاهای فکری را حذف کن تا نیمه‌ی مثبت خود عهده‌دار کار شود.

  • غنچه
  • يكشنبه ۱۰ مرداد ۰۰

امرتات باشید :)

امرتات یا امرداد از اسطوره های ایرانی و زرتشتیه نماد پایندگی و رویندگیه. مرداد ماه تون امرداد باشه :)

پایان نامه ام تکمیل شد. یک ماه تا اتمام ترم 12 مونده و من زمان خالی زیادی دارم. امتحانات نظری که یک دونه دارم که بیاید به حسابش نیاریم. فیلم و سریال هم نمی بینم در حال حاضر. میخواستم کلاس آموزش رانندگی برم اما به خاطر قرمز بودن اصفهان کنسله. حالا پول هم نداشتم نمی خواستم از بابا هم بگیرم بزارم کمی ته حسابم پول باشه :/ با اعتماد به نفسی که این سال آخر به دست آوردم خیلی تلاش کردم داخل شهر اصفهان توی مطب یا کلینیکی پاره وقت استخدام بشم اما کسی دانشجو صفر کیلومتر را قبول نمیکنه. اطراف هم میشد رفت اما نمیخواستم باعث نگرانی و دردسر خانواده بشم برای کاری که ممکنه دست مزدی هم توش نباشه. این دو ماه دیگه هم روش تا برم طرح. انشالله به طرح آخر مهرماه برسم و آبان ماه طرحم را شروع کنم.

امروز رفتم دانشکده دو تا دندون کشیدم لذت زندگانی بردم اومدم خونه :)). تندیس های فارغ التحصیلی را سفارش دادیم برامون بزنن. هفته دیگه هم قرار عکس دسته جمعی و جشن فارغ التحصیلی رو داریم. آخ دانشگاه جدا جدا خوش گذشت. خیلی دوستش داشتم.

گاهی درس میخونم :)) هم وحشتناکه هم حس پر مغزی به آدم دست میده که بعضی چیزها یادته و بلدی بعضی چیزها رو فراموش کردی و بعضی چیزها رو الان واقعا به مفهومش پی میبری. دیگه باید تلاش کنی برایند این احساسات هلت بده برای ادامه خوندن وگرنه مثل فنر از جات میپری  و دیگه درس نمیخونی.

  • غنچه
  • يكشنبه ۳ مرداد ۰۰
May you be in heaven a half hour
before the devil knows you are dead